کوه استقامت با وجود ناجوانمردیها همچنان استواری - خبر قم
خبر صداوسیمای قم
کوه استقامت با وجود ناجوانمردیها همچنان استواری
به مناسبت روز گرامیداشت مقام پدر؛
با فرا رسیدن میلاد امام علی(ع) همه جا حرف از روز پدر نیز به میان میآید و هر کسی تلاش میکند تا در این روز به نوعی دست پدرش را بوسیده و از زحماتش قدردانی کند گرچه هیچ چیز جبران لطف و محبت بیانتهای والدین را نخواهد کرد.
تصمیم گرفتم تا در این روز به دیدار پدرانی بروم که چشم انتظار تبریک نشستهاند و نگاهشان به در مانده تا یکی آنها را پدر صدا بزند.
چند شاخه گل خریدم و به سمت خانه سالمندان رفتم، جایی که شاید ظاهرا غمگین باشد ولی دلهایی در آنجا هستند که دنبال بهانه برای شادی و لبخند میگردند و قلبشان برای هم صحبتی با جوانان میتپد.
هرچه نزدیکتر میشدم شوق بیشتری برای این دیدار داشتم، وارد سالن شدم که چشمهای تک تک پدرانی که اسیر تخت خانه سالمندان شدهاند به در بود تا شاید نگاهی از روی مهر نوازشگر دقایق آخر زندگیشان باشد.
چه پدرهای با عاطفهای که تمام محبتشان را در نگاه خود ریخته بودند و بعضی از آنها برای حرف زدن اکراه داشتند.
مددکار مرکز نگهداری سالمندان که خانمی خوشرو و حدود 40 ساله بود که همراهیام می کرد تا هر سئوالی داشتم از او بپرسم. میگفت 13 سال است که به این پدرها خدمت میکند و آنقدر کارش را دوست دارد که حتی وقتی در خانه و دور از این پدربزرگهاست دلتنگشان میشود.
دوست داشتم با هر کدام از آنها گفتوگویی کوتاه داشته باشم و گوشهای از دردهای دلشان را بشنوم.
بعضی از آنها با ورود شخص جدید انگار که دنیای تنهایی و خلوتشان بهم میخورد رو ترش میکردند و با دست صورتشان را میپوشانند ولی بعضی دیگر لبخندی آرام میزنند و دلشان میخواست دیوار سکوت را بشکنند.
پیرمردی 85 ساله که چشمانش را به زحمت باز نگه داشته بود از من خواست تا به کنارش بروم، مددکار میگفت خوش ذوقترین فرد اینجاست و همیشه حرف برای گفتن دارد.
حاج ناصر با زبانی شیرین شروع کرد به تشکر و قدردانی و بعد گفت: «چند نصیحت دارم که میخواهم خوب گوش کنی»؛ تمام کلمات با تفکر از دهانش بیرون میآمدند.
صدایش را آرامتر کرد و گفت: دخترم مهمترین چیز اینه که بدونی دنیا ارزش غم خوردن نداره، فقط سعی کن از اتفاقاتی که تو زندگیت میفته چیزی یاد بگیری و رد شی.
او که از چروکهای صورتش معلوم بود سختیهای زیادی کشیده با متانت ادامه داد: نباید گذاشت سختیها آدمو از پا بندازه، من پنج سال پیش وقتی میخواستم بیام اینجا حال خوبی نداشتم و اصلا نمیتونستم قبول کنم که تنها پسرم همچین کاری باهام میکنه ولی بعد از چند روز سعی کردم آرامش داشته باشم تا بتونم روزهای سختی زندگیمو راحت سپری کنم.
حرفهایش دلنشین و شنیدنی بود، آنقدر خوب صحبت میکرد که دلم نمیآمد کلامی را نشنوم و خوب گوش میدادم تا چیزی بیاموزم.
پیرمرد دیگری که علاوه بر کهولت سن از بیماری دیابت نیز رنج میبرد با حالت اعتراض گونهای میگفت: جوانان امروز قدر سلامتیشان را نمیدانند و حتما باید گرفتار زمین بشوند تا بدانند سلامتی چه نعمت بزرگی است.
هر یک از پدربزرگها نکتهای گفتند که هر کدام به اندازه کتابی پند آموز بود و بد نیست که هر از چند گاهی به دیدن آنها برویم و در کنارشان بیاموزیم.
بین پیری جمعیت و مسائل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و بهداشتی جامعه ارتباط مستقیمی وجود دارد و از آنجایی که روند پیری جمعیت، پدیدهای قابل تشخیص و پیشگیری است بنابراین متصدیان امور اقتصادی، نظام درمانی و حمایتهای سالمندی مثل باید در این زمینه برنامه ریزیهای مناسب داشته باشند.
هانیه مهدوی، کارشناس و پژوهشگر مسائل اجتماعی با اشاره به اینکه در پدیده سالمندی، تعداد سالمندان نسبت به تعداد افراد جوان به مراتب بیشتر است گفت: سالمندان نیازمند مراقبتهای بهداشتی، درمانی و روحی و روانی هستند.
وی ادامه داد: قطعا نیاز سالمندان به مراقبت توسط خانواده با کم شدن تعداد مراقبت کنندگان از آنها موجب افزایش بار مسئولیت مراقبت کنندگان میشود که این امر میتواند یکی از آسیبهای جدی جمعیت سالمند باشد.
اگر چه سالمندان ممکن است دارای منابع مالی لازم برای حمایت از خود باشند ولی آنها نیازمند مراقبتهای فیزیکی روزانه هستند از این رو افزایش خانه سالمندان و کم شدن روحیه اجتماعی، اختلالات روانی و نیازهای عاطفی برآورده نشده میتواند در میزان سلامت روحی سالمندان که با امید به زندگی ارتباط مستقیم دارد، تأثیرگذار باشد.
کاهش نشاط به پیری زود رس کمک میکند و افراد را از تحرکهای اجتماعی باز می دارد.
با همه اینها هیچ یک از ما در جوانی نمیتوانیم حتی تصورش را هم بکنیم که روزی قرار است سهممان از زندگی گوشه نشینی در خانه سالمندان شود.
روز پدر را غنیمت بشماریم و به سوی دنیای آرام و بی هیاهوی پدر بزرگهایی برویم که روزی فرزندان برایشان کادو روز پدر میخریدند و از آنها قدردانی میکردند اما حالا...
ای اسطوره مهربانی حتما آن روزی که بهار عمرت را فدای زندگی کردی هرگز تصورش را نمیکردی تا عاقبت سهم تو از زندگی تنهایی شود و روزهایی که بیش از حد معمول طولانی هستند و شبهایی که همیشه یلدایند.
چروکهای دستهایت با چروک پیشانیات رقابت میکنند و دستهایی که روزی دیوار سختی را نگه میداشتند امروز یارای آن نیستند تا فقط فنجان کوچکی را بگیرند و از شدت لرزش قرار ندارند.
ای کوه استقامت اینک، برف پیری بر موهایت نشسته، بار سنگین رنج شانههایت را پایین کشیده است و ناجوانمردی دنیا کمرت را خم کرده به تو بهترین درودها را تقدیم میکنم چرا که خم به ابرو نمیآوری و هنوز زبانت دعای خیر بدرقه میکند.// گزارش از خبرگزاری فارس